DILMUN

                                                                                                                                وب سایت میثم رضایی مهوار 

 

 

Drop Down Menu

 

 

 

 

موزه های منطقه ا ی در جهان

شناخت موزه های منطقه ا ی

درگونه شناسی موزه ها ، آنها را در سه گروه اصلی شناسایی نموده اند که عبارتند از موزه های هنر یا زیبایی شناسی،  موزه های تاریخی و موزه های علمی و تخصصی و معمولا بعد از این سه گروه ، ازگونه های دیگری چون موزه های منطقه ای نام برده اند (دایره المعارف بریتانیکا) . موزه های منطقه ای همانطورکه از نام آنها پیداست موزه هایی هستند که مربوط به یک منطقه خاص می باشند و درتعریف کلی آن می توان گفت که هرنوع موزه ای را می توانند شامل باشند که در یک منطقه قرار  می گیرد ، که در این معنا در ارتباط با سازمان مدیریتی موزه های هرکشور یا منطقه قرار می گیرند .

 اما در شناسایی گونه ای ازموزه ها که با نام موزه منطقه ای معرفی می شوند باید گفت موزه هایی از نوع فرهنگی، تاریخی ، اجتماعی و جغرافیایی می با شند که گونه ای همسانی و مشابهت کلی میان آنها وجود دارد که می توانند با نامهایی چون موزه منطقه ای ،موزه فولکلور[1]،  موزه محلی[2]، موزه اجتماع[3] ، موزه مردم نگاری[4] ، موزه مردم شناسی[5] ، موزه  زیست بوم[6]  ، موزه روستا[7] وگروه مهمی از موزه های فضای باز[8] و موزه های سیار[9] شناسایی گردند که همگی با توجه به نوع مجموعه هایی که ارائه می دهند در یک گروه قرار دارند و در واقع بیشترین گستره  موزه ها را در جهان شامل می شوند.

موزه های منطقه ای موزه هایی هستند که بیانگر جغرافیا ومکانی خاص باشند و می توانند در گونه ی دیگری از     تقسیم بندی موزه ها قرار گیرند که آن  طبقه بندی موزه ها  بر مبنای محدوده جغرافیایی مجموعه هایشان است و عبارتند از:

1- موزه های جهانی یا بین المللی، که مجموعه هایشان در هر نوعی که باشند، بیانگر آن موضوع در تمام نقاط جهان  می باشد همچون موزه مترو پلیتن که تاریخ هنر سرزمینهای مختلف جهان را موضوع خود قرار داده است.

2- موزه های ملی ، که در هر کشوری و با  موضوعات مختلف تشکیل می شوند.

3- موزه های منطقه ای ، همچون موزه های ملی ولی در مقیاسی محدود تر که معمولا تابع تقسیمات سیاسی کشور که شامل استانها و ایالات آن کشور می باشد ،  قرار دارند و بیانگر منطقه ای خاص میباشد.

4-  موزه های محلی ، که در کوچکترین مقیاس قرارگرفته اند و بیانگر محلی خاص از یک منطقه می باشد.

 موزه منطقه ای بنا به تعریف کمیته ملی ایکوم، موزه ای میباشد که فعالیت فرهنگی آن در منطقه ای نسبتا وسیع است که یک واحد طبیعی فرهنگی واقتصادی یا اجتماعی را تشکیل دهند . موزه های منطقه ای مانند موزه های عمومی و ملی موزه هایی چند مجموعه ای می باشند که در مقیاسی کوچکتر، از نظر محدوده  جغرافیایی به نمایش در آمده در آنها ایجاد شده اند. اگر   منطقه که موزه را در بر می گیرد منطقه ای باستانی باشد ،[10] آثار یافته شده از آن منطقه بخش مهم ارائه این موزه را تشکیل میدهد و مجموعه های مردم شناسی و هنر های سنتی در کنار آن تشکیل می شوند ویا موزه ی منطقه ای میتواند موزه ای باشد که به تاریخ طبیعی زمین شناسی ومحیط زیست گیاهی وجانوری یک منطقه بپردازد و حتی در شکل کاملتر خود موزه های منطقه ای می توانند هم گرایش تاریخی اجتماعی وهنری وهم علمی و تخصصی را دارا باشند که مجموعه هایشان واشیاء به نمایش در آمده در آنها ، متعلق به منطقه و ناحیه تعریف شده ی آنها می باشد.

برای موزه های منطقه ای سه ویژگی اصلی قائل شده اند[11]:

1- موزه های منطقه ای موسساتی هستند که به سود اجتماع فعالیت می کنند وتحت نظارت یک مدیریت مرکزی وتوسط انجمنهای فرهنگی یا نهادهای دولتی اداره می شوند .

2- مجموعه های این موزه ها،دارای موضوعات زیادی است که در راس آنها مردم نگاری وتاریخ منطقه ای قرار دارند

3- مجموعه های ارائه شده در این موزه ها منطبق بر محدوده یک منطقه قرارمی گیرند .

تاریخچه تحلیلی و توسعه موزه های منطقه ای:

با نگاهی به تاریخ موزه ها در غرب از زمان ظهور آنها در قرن هجدهم، در اوج کارشان در قرن نوزدهم در طول افول  تدریجی شان در اولین بخش از قرن بیستم و در میانه تجدید حیات امروزی شان، معلوم خواهد شد که ظهور و گسترش موزه های منطقه ای با پیشرفت فرآیند دموکراتیک سازی و ماهیت دسترسی عمومی موزه ها همراه بوده است [12] زیرا که اولین مجموعه ها بر مبنای ارزشهای جوامع سلطنتی و در درون دربار پادشاهان شکل گرفت و در قرن هیجدهم بود که به تدریج اهمیت آریستوکراسی به عنوان طبقه حاکم به سیر نزولی افتاد و اهمیت و شمار بورژووازی افزایش یافت و این دوران همراه بود  با جنبش روشنگری و روح دایره المعارف نگاری و پیدایش شکل اولیه ای از جهانگردی ، این عوامل رهیافتی بودند برای رسیدن به موزه هایی به معنای راستین کلمه که بر مبنای ارزش های آموزشی وپژوهشی ایجاد می شدند.

در نیمه اول قرن نوزدهم اروپا و آمریکا شاهد تحولات علمی، انقلاب بزرگ فرانسه و انقلاب صنعتی و از نتایج آنها رهایی از قید کلیسا بودند که در طی این دوران کشورهایی چون فرانسه و انگلستان راهگشای امواج موزه ها شدند و نه تنها موزه های بزرگ امروز گشوده شدند، بلکه موزه های شهرستانی بسیاری نیز به ابتکار انجمن های فاضلانه محلی و یا به همت روشنفکرانی علاقمند به خدمت به جامعه به وجود آمدند[13].

با گسترش انقلاب صنعتی و استراتژی های دموکراتیک در آموزش و فرهنگ در کشورهای اروپایی و روسیه برای موزه ها دستگاه های متمرکز مدیریت ایجاد شد که به اداره مستقیم موزه های مرکزی و نظارت بر موزه های شهرستانی می پرداختند و این موزه ها با امانت گرفتن اشیاء از موزه های مرکزی غنی می گشتند .[14] در جریان نیمه دوم قرن نوزدهم با موزه های هنر صنعتی و یا هنر منطبق شده با صنعت که هنر تزئینی نام گرفته است مواجه می شویم که شروع آن بر مبنای نمایشگاه سال 1851 در لندن (که بعدها نام ویکتوریاوآلبرت به خود گرفت) صورت پذیرفت که در واقع شیوع آنها به دلیل نگرانی ناشی، از میان رفتن هنرهای سنتی بود و همین نگرانی ناشی، از توسعه صنعتی در اواخر این قرن موجب پیدایش موزه هایی می شود که اختصاص به هنرهای عامیانه داشتند و موزه های فولکلور نام می گرفتند که در اسکاندیناوی  شکل موزه  هوای آزاد به خود می گیرد[15].

در این دوران بود که پیدایش انواع تازه ای از موزه های انسان شناسی، مردم شناسی، موزه های تاریخ شهرها، موزه های مواضع باستان شناسی که گونه هایی از موزه های منطقه ای در ابتدا محسوب می شدند ، را شاهد بودیم . در فرانسه ابداع و سازماندهی خاص موزه هنرها و سنن عامیانه که در 1937 تشکیل شد نقش مهمی را در این راستا ایفا نمود به هر حال این روند و گسترش دموکراتیک موزه ها و موزه های منطقه ای در دوران جنگ جهانی دوم خاتمه یافت تا اینکه در دوران پس از جنگ مجددا کشورهای مختلف در اروپا و بسیاری از کشورها به استقرار دوباره و تقویت بنیانهای اجتماعی و منطقه ای کشورهای خود پرداختند به طوری که در ده های ی 40 و 50 در بسیاری از کشورهای پیشرفته شبکه وسیعی از موزه های منطقه ای پدید آمد که منطبق با استان ها و ایالات کشورشان بودند و شاید در همین دوران بود که واژه منطقه ای برای موزه ها کاربرد یافت ، که شروع واقعی آنها ابتدا در کشورهای اروپای شمالی و کشورهای سوسیالیستی که به آموزش و توانبخشی فرهنگی و خدمت به جامعه نگاه بیشتری داشتند پدید آمد در مقایسه با کشورهای حوزه مدیترانه که در دوران پس از جنگ میزبان خیل عظیم جهانگردان بوده اند.

 شاهد مثال این گسترش موزه های منطقه ای تعدد مقالاتی است که به توصیف موزه های منطقه ای در کشورهای مختلف جهان پرداخته اند که از انتشارات یونسکو در مجله«میوزیوم اینترنشنال»[16] در خلال دو دهه 50 و 60 میلادی منتشر       شده اند. در تداوم این گسترش دموکراتیک موزه ها در جوامع پیشرفته در خلال سال های 1965 به بعد مسائل اجتماعی و نژادی مشوق پیدایش نوع تازه ای از موزه به نام موزه محله ای شدند که عبارت بود از یک مرکز اجتماعی- فرهنگی در خدمت اهالی یک محله که در شهرهای بزرگ ایجاد شدند، هر چند که سابقه موزه های محلی در اصل به اوائل قرن نوزدهم برمی گرددکه در واقع شکل اولیه ای از موزه های منطقه ای بودند .در راستای این اهمیت وتوجه به موزه های منطقه ای که تقریبا در تمامی کشورهای جهان صورت گرفت ، شورای بین المللی موزه ها (تاسیس1926.م) نیز یکی از کمیته های اصلی خود را به موزه های منطقه ای اختصاص دادکه با نام مخففICR) )[17] شناخته می شودکه به حمایت از موزه های منطقه ای ، برقراری همکاری وکمک متقابل بین این موزه ها و پژوهش در باره موزه شناسی موزه های منطقه ای می پردازد . این کمیته هر سال در یکی از کشورها کنفرانس بین المللی خود را برگزار می کنند و نشریات وخبرنامه های متعددی را منتشر می نماید .

1 - نمودار طرح« نوزایی در مناطق » در انگلستان ، انجمن ملی موزه ها، کتابخانه ها و آرشیوها ی انگلستان .

امروزه در بیشتر کشور ها به دنبال یافتن الگو هایی مناسب برای مدیریت موزه های منطقه ای هستند که به عنوان مثال از میان آنها میتوان به طرح جامعی که توسط ، سازمان ملی موزه ها، کتابخانه ها و آرشیوهای انگلستان با عنوان « نوزایی در مناطق» ایجاد گردید که در چند سال اخیر اجرای آن شروع شده است وظیفه این طرح ایجاد بینشی جدید و ساختاری جدید برای موزه های منطقه ای انگلستان است که با ایجاد یک هسته مرکزی برای هر یک از مناطق نه گانه این کشور به منظور مرتبط ساختن آنها و افزایش کار آمدی و بهره وری موزه ها طراحی گردیده است که با توجه به نمودار اصلی این طرح اجزای اصلی ساختار آن عبارت اند از 1- موزه ها و گالری های ملی 2- هسته های مرکزی 3- موزه های محلی ومنطقه ای4- موزه های دانشگاهی وتخصصی 5- دفاتر منطقه ای 6- سازمان ملی موزه ها ، کتابخانه ها و آرشیوها . توضیحات کامل این طرح با عنوان  « نوزایی د رمناطق : بینشی نوین برای موزه های انگلستان » انتشار یافته است.

 

عملکردهای موزه های منطقه ای

1- عملکرد فرهنگی و اجتماعی

یک موزه را پیش از هر چیز بازتابی از انسان و فعالیت او و محیط فرهنگی و اجتماعی او دانسته اند . با این توصیف      می توان موزه های منطقه ای را موزه هایی اصیل دانست که بیشتر از دیگر انواع موزه ها دارای عملکرد فوق می باشند.

موزه های منطقه ای که در گسترش و توسعه موزه ها در جوامع مختلف پدید آمده اند موجب شده اند تا رسانه موزه در دسترس همگان قرار گیرد و دیگر تنها به عنوان بازتابی از قدرت کلیسا یا دولت ها و حکومت ها و یا افراد خاص و ثروتمندان نباشد و این موزه ها بیش از پیش در خدمت جامعه و منطقه خاص درآمده اند تا رهیافتی باشند برای ابراز هویت منطقه ای خاص، تا از این طریق بتوانند نقشی موثر در توسعه و تکامل جوامع و مناطق انسانی دارا باشند.

موزه های منطقه ای و در شکل توسعه یافته تر موزه های محلی ، با بیان محلی خود که موجب می شوند اشیاء و موضوعات به نمایش در آمده در آنها از محل خود و از حقیقت خود دور نشوند موزه هایی حقیقی هستند که به نظر نگارنده توسعه آنها کمال مطلوب در رسانه موزه می باشد و می توانند بیانی مستند و نزدیک به جزئیات و حقایق را داشته باشند و در نتیجه      می توانند به پاسداری از فرهنگ محلی و منطقه ای و میراث فرهنگی منطقه ای را که موضوع قرارداده اند  بپردازند.

موزه های منطقه ای که امروزه به عنوان مرکز فرهنگی یک منطقه شناخته می شود[18]. در خدمت جامعه ای هستند که از نظر فرهنگی همگن است یا بناست بشود و مسئولیتشان ارائه بازتابی از این جامعه و ارزش بخشیدن به سنن و روح خلاق آن جامعه است.

خدمت رسانی موزه های منطقه ای تنها محدود به جغرافیا و منطقه محلی خود نمی شود بلکه فراتر از این آنها نقشی مهم در سطح ملی و بین المللی را نیز دارا می باشند و آنها در واقع پل ارتباطی فرهنگ ها  محسوب می شوند که با نمایش ویژگی های منطقه ای و شباهتها و تفاوت های آن با دیگر مناطق و مناطق مجاور خود ، زمینه ای برای تبادل اطلاعات و فرهنگ خواهند بود و همانطورکه امروزه موزه ها در گردشگری فرهنگی نقشی مهم را دارا می باشند،.موزه های منطقه ای نیز می توانند نقشی مهم را در گردشگری فرهنگی ایفا کنند و به مردم یک کشور در جهت شناسایی فرهنگ ها و اقوام مختلف خود یاری رسان باشند.

 

2- عملکرد سیاسی، اداری

 

آنچنان که در پیدایش موزه های منطقه ای ذکر شد، موزه هایی با این عنوان (منطقه ای) در واقع برآمده از یک روش مدیریت فرهنگی است که متناسب با تقسیمات سیاسی داخلی یک کشور و به منظور ایجاد برابری و همسان سازی توسعه در نواحی مختلف یک کشور معمولا برای هر استان یا ایالت یک موزه منطقه ای طراحی می شود و در نتیجه شبکه ای از موزه های منطقه ای ایجاد می شوند که با یکدیگر و با موزه های ملی و مرکزی خود در ارتباط هستند چرا که در توسعه و شکل گیری آنها معمولا در ابتدا با امانت گرفتن اشیائی از موزه های ملی و مرکزی توانسته اند به مجموعه های محلی خود غنا بخشند این ساختار شبکه ای اداری موزها ، دارای دو کارکرد مهم می باشند که عبارتند از :

الف: تأکید بر ارزش های مشترک ملی در ورای ویژگی ها و ارزش های محلی و در نتیجه تقویت روحیه ملی گرایی که از طریق نمایش و ارائه ویژگی ها و نشانه های مشترک ملی صورت می پذیرد . به عنوان مثال نویسنده ای به نام مارک هیدر در مقاله های متعددی درباره اینکه چگونه نروژی ها توانستند به شناسایی ملی خود دست یابند ، اشاره به نقش مهم موزه ها در این کشور نموده و از همکاری آنها در ارائه این فرم و ساختار و هویت بخشی ملی بحث نموده است[19].

ب: پرهیز از خط کشی میان مناطق و بر چسب زدن روی فرهنگ ها و اجتماعات در عین پاسداری از میراث فرهنگی هر ناحیه ، زیرا باید همواره پل هایی میان فرهنگ ها وجود داشته باشد و موزه های منطقه می توانند ایفاگراین نقش باشند تا بتوانند نمایشگر هر ناحیه به طریقی که در گذشته بوده و به امروز رسیده است و ایجاد این فهم که چرا هر ناحیه با همسایگان خود تفاوت و یا شباهت دارد،

 به عنوان مثال در کشور ایرلند در طی 5 سال گذشته بیش از 3 هزار نفر در خشونتهای سیاسی در شمال ایرلند کشته شده اند و این به سابقه کهن درگیری و خشونت میان ایرلند و همسایگانش در بریتانیای بزرگ بر می گردد و اینکه مردم ایرلند همواره در فهم هویت ایرلندی یا بریتانیایی دچار تقابل و درگیری بوده اند و در این میان موزه هایی منطقه ای می توانند ایفاگر نقش مهمی که ذکر شد باشند[20].

از دیگر کارکردهای مهم موزه های منطقه ای می توان به الهام بخشی و بیدار کردن روح خلاق یک منطقه در طرح ریزی و توسعه منطقه ای یا برنامه ریزی منطقه ای اشاره نمود . زیرا در علم برنامه ریزی منطقه ای  مسائل منطقه ای از نظر عوامل طبیعی، سیستم های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی مورد مطالعه قرار می گیرد و موزه منطقه ای با نمایش چند  مجموعه ای خود می تواند معرف کلیه مسائل یک منطقه باشد.

 

3- عملکرد آموزشی و پژوهشی

اما عملکرد موزه ها به طور عموم در اولین لایه همان نقش آموزشی آنها می باشد که این آموزش با شیوه خاص و منحصر به فرد خود و از طریق ارائه و نمایش اشیاء و موضوعات و مفاهیم در فضایی که آن را موزه می نامیم صورت می پذیرد که دارای زبان ویژه خود می باشد که امروزه به شکل چند رسانه ایی عمل می کند و می تواند اطلاعات را از طریق انواع نظام های نشانه شناسیک به مخاطب خود عرضه کند همچون نشانه های دیداری، تصویری ، صوتی و نوشتاری .

موزه های منطقه ای در این میان با مجموعه های مختلفی که دارند می توانند اطلاعات را در زمینه های مختلف علوم به مخاطبان ارائه دهند، این موزه ها در وهله اول بیانگر و آموزش دهنده جغرافیای  ناحیه ای می باشند که خود شامل جغرافیای  طبیعی و انسانی آن منطقه می باشد و فراتر از آن به ارائه دانش های تخصصی در جزئیات بیشتر همچون تاریخ طبیعی، زیست شناسی و اکولوژی آن ناحیه ونیز تاریخ و باستان و مردم شناسی و جامعه شناسی و ... باشد و این ویژگی منطقه ای مجموعه ها  می تواند دانشجویان و پژوهشگران را به لمس کردن و نزدیک شدن به حقایق موضوعات مختلف رهنمون شود. در این صورت موزه های منطقه ای به عنوان یک پایگاه پژوهشی در نزدیکی موضوعات مورد پژوهش تلقی گردند که به مشاهدات و       آزمایش های پژوهندگان یاری می رساند.

منطقه چیست؟

یکی از مشکلات موزه شناسی موزه های منطقه ای قطعی نبودن مفهوم و محدوده کلمه منطقه ای است ، چرا که مفهوم منطقه جنبه های مختلف طبیعی ، فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی را داراست و برای پرداختن به موضوع موزه منطقه ای پرداختن به این جنبه ها و منطبق ساختن آنها بر یکدیگر و ایجاد وحدت بین آنها از مسائل و مشکلات این طرح ریزی می باشد.

مفهوم منطقه در نوشته های جغرافیائی در موارد مختلفی به کار برده شده است[21]:

  • 1.          در تقسیمات بزرگ سیاره زمین بر مبنای آب وهوا، مثل: منطقه آب و هوای سرد و قطبی.

  • 2.          گاهی در پراکندگی پوشش گیاهی در مقیاس وسیع از منطقه استفاده می شود . مثل: منطقه جنگلهای سرو شمالی.

  • 3.          در بسیاری موارد به هنگام تقسیم بندی فسیل ها و آثار دوره های زمین شناسی عنوان منطقه به کار برده می شود.

  • 4.          بعضی اوقات عده ای از جغرافی دانان عنوان منطقه را به داخل شهر ها می برند و تقسیم بندی داخلی شهرها را با آن نشان می دهند: منطقه صنعتی، منطقه مسکونی، منطقه جذب شهر و یا مناطق شهرداری.

  • 5.          گاهی نیز به هنگام تقسیم کشور به واحدهای عمرانی عنوان منطقه به کار می رود و بودجه ها و برنامه های  منطقه ای تدوین می گردد.

اما آنچه که در فلسفه جغرافیا از مبانی و مفاهیم بنیادی است مفهوم ناحیه جغرافیایی است که در تقسیم بندی سرزمین ها به کار برده می شود. ناحیه قطعه زمینی است با مقیاس های مختلف  که نه وسعت محدودی دارد و نه از مساحات وسیعی برخوردار است و در تعریف آن غالبا به این معنا متحدالقول هستند که : هر گاه بخشی از سایر زمین دارای چنان چهره ای  باشد که به وسیله عامل یا عواملی به درجه ای از وحدت و هماهنگی برسد که از بخش های مجاور خود  اختلاف داشته باشد، ناحیه خوانده می شود[22] و ویژگی های ناحیه ای را می توان از دو عامل زیر شناخت:

1- وحدت و تجانس در عوامل اصلی و مهم ناحیه      

 2  - مرزهای ناحیه و تفاوت های آن با مرزهای نواحی مجاور

در بررسی های ناحیه ای مطالعه و شناخت عوامل زیر ضروری است.

الف- عوامل محیط طبیعی   ب- جمعیت و ویژگی های آن در تعداد، نوع پراکندگی، ساختمان جمعیت و ترکیب آن ، نژاد

ج- اکولوژی ناحیه ای  د- چهره های فرهنگی

 

 

تقسیمات ناحیه ای:

 

در تقسیم بندی وشناسایی نواحی جغرافیایی به چهره های طبیعی و فرهنگی آنها توجه می شود و وجود یک یا چند عامل مشخص را در تعیین ویژگیهای ناحیه در صورتی که از کثرت و وحدت برخوردار باشند کافی می دانند. عوامل مهمی که در انتخاب ناحیه و شناخت حدود و مرزهای آن استفاده می شوند عبارتند از:ساختمان زمین، ناهمواری ها، آب و هوا، نوع خاک، پوشش گیاهی، زندگی حیوانی، گردآوری خوراک، شکار و ماهیگیری، استخراج معادن، بهره برداری از جنگل، نوع کشت، تولید و صنعت، حمل و نقل و ارتباطات، شکل استقرار انسانی تراکم جمعیت، مذاهب، عوامل سیاسی، سازمان های اجتماعی و پایگاه های فرهنگی.اما تقسیم بندی عمومی مکان ها واحدهای سیاسی را به وجود می آورد که مشخصات ملی کشورها و یا ایالات یا استان ها را به وجود می آورد. در داخل کشورها مرزهای استانی معمولا انتخابی است هر چند که معمولا عوامل ذکر شده در بالا مدنظر قرار می گیرد اما این تقسیمات به عنوان حدود اداری یا حکومتی و تعریف شده توسط قدرتهای سیاسی است که احتمالا در گذر زمان دچار تغییر می شوند.

به هر حال تقسیم بندی حقیقی نواحی، بر مبنای عوامل طبیعی و انسانی صورت می گیرد که این دو عامل نیز می توانند در همدیگر تأثیر گذار باشند و با نگاهی به تاریخ بشر می توان این نکته را فهمید که جدال و کشمکش انسان با طبیعت بوده است که تاریخ و دستاوردهای تمدنی بشر را عرضه داشته است. به عنوان مثال آنچه که در طول5500 الی 3000 پیش از میلاد در جنوب بین النهرین اتفاق افتاد و به ایجاد شهر نشینی و تشکیل دولت شهرها انجامید در شمال بین النهرین تا مدت ها وجود نداشت ، زیرا سازمان اجتماعی در جنوب بین النهرین به دلیل کمبود زمین کشاورزی با آبیاری و نقش عمده ای که آبیاری در آن سرزمین داشته نسبت به شمال کاملا متفاوت بود، زیرا جامعه ای که تکنیک های پیچیده آبیاری به کار می بندد نیاز به یک سازمان اجتماعی و سیاسی دارد در حالی که جامعه ای که اتکای آن بر کشاورزی دیم است نیازی به ان ندارد[23] و می دانیم که جنوب  بین النهرین خاستگاه اولین تمدن بشری یعنی تمدن سومری است و شمال خواستگاه تمدن آشور بود که بسیار متأخر از آن به وجود آمد. این مسئله را می توان نمونه ای از تأثیر جغرافیای طبیعی بر جغرافیای انسانی و عکس آن ملاحظه نمود این مثال همچنین چگونگی ایجاد و رشد محدوده های اجتماعی را می تواند مشخص سازد که با گذشت زمان پیوستگی های اجتماعی با ظواهر متعارف و ساکنین سنتی خود، محدوده های فرهنگی را تشکیل دادند .

 

نمونه:  بررسی موزه های منطقه ای و محلی دراسکاندیناوی

 شبه جزیره اسکاندیناوی شامل کشور های سوئد نروژ و فنلاند می باشند ومردمان آن را عموما از نژاد هند اروپایی واجدادشان را وایکینگها می دانند واز نظر زبانی نیز زبان سوئدی ها ونروژی ها از خانواده زبانهای هند و اروپایی از شاخه روسی وزبان فنلاندی نیز از خانواده زبان اورالی میباشد در این کشورها با وجود اینکه در تاریخشان دستاوردهای عظیم تمدنی دیده    نمی شود در طی دوران جدید موزه های بسیاری از نوع موزه های فرهنگی تاریخی یا موزه های منطقه ای ومحلی دایر گردیده اند که از نگاه موزه شناسی نمونه بسیار خوبی از گسترش وتکامل موزه در کشورهای پیشرفته می باشد.

مفهوم منطقه ای در این ناحیه در ارتباط با مفهوم اصیل تر ملی تعریف می شود که در واقع تقسیمات کشوری واستانها یا ایالات این کشورها رادر بر می گیرد مناطق در واقع در ابتدا واحدهایی بودند که به طور خود انگیخته توسط جامعه ای از ساکنین وعشایری همچون شکارچیان، ماهیگیران یا شبانان که دارای کلبه های شکار یا چراگاهها وابنیه های مزرعه داری بودند که توسط جاده ها وآبرسانی به همدیگر متصل می شدند، ایجاد گردیدند واین حدودهای منطقه ای ثابت در دوران قرون وسطی به عنوان نواحی کلیسایی شناخته میشدند. این نواحی که محدوده تعریف شده خود را بدست آورده بودند در اوایل قرن نوزدهم برای خود انجمنهای تاریخی، فرهنگی محلی شکل دادند وتوانستند یک موزه باز کوچک داشته باشند ونیز اعضایی داشتند که برای تهیه کتاب تاریخ ناحیه جمع می شدند. در اواخر قرن نوزدهم نیز مسئولیت اداری وسیاسی از کلیسا به بدنه های منتخب سیاسی منتقل شد ومفهوم اجتماعcommunity) ) جایگزین ناحیه گردید[24].

در نتیجه حمایت انجمنهای تاریخی فرهنگی موزه های منطقه ای شکل گرفتند بطوری که در نیمه دوم قرن نوزدهم شاهد گسترش واهمیت یافتن این نوع موزه ها هستیم .

 

موزه های ملی ومنطقه ای در سوئد

همانطورکه پیشتر هم که گفته شد کشورهای اروپای شمالی در توجه به عملکرد آموزشی موزه ها پیشرو بوده اند و ظهور موزه های منطقه ای ومحلی نیز در این راستا بود . بعنوان مثال در سال 1873 موزه« نوردیسکا» در استکهلم توسط« آرتور هازلیوس» محقق ومردم شناس راه اندازی شد وکمی بعد از آن نیز موزه« اسکانسن» توسط همین شخص به عنوان اولین موزه فضا ی باز یا فضای خارجی به معنی واقعی آن در سوئد تشکیل شد، که هر دو آن ها تا به امروز به حیات خود ادامه داده اند وموزه های ملی این کشور می باشند این دو موزه سرمشق اصلی برای ایجاد موزه های منطقه ای و محلی در این کشور محسوب می شوند .(شکل2 )در کشور سوئد در خلال سالها ی 45 و1930  ، تعداد 24 موزه منطقه ای تشکیل گردید که در الگوی مرکزی ومنطقه ای       جا گرفتند ودر نتیجه مدیریت وبینش شخصی بنام« سیگاروکرمن» بود که به نواقص و ناکارآمدی قوانین، در پاره مناطق پیش از تاریخ وحفاظت ونگهداری بناها ویادمانهای تاریخی پی برده بود ونیز مشاهده کرده بود که موزه ها و مجمو عه های جمع آوری شده و وقف شده به تاریخ فرهنگی خطه های مختلف، توسط انجمنهای منطقه ای وسازمانهای داوطلب در سراسر کشور به صورت      ناکافی جا داده شده بودند و نیاز به یک الگوی مرکزی ومنطقه ای را داشتند ودر نتیجه در مرکز هرشهرستان یک موزه ایجاد گردید با این شرط که یک موزه دار حرفه ای بصورت همزمان مدیریت موزه ومسولیت نمایندگی منطقه ای دفتر مرکزی میراث ملی رادارا باشد ، این موزه هاکه با نام county museum « موزه های شهرستان»  شناخته می شوند موزه های اصلی تاریخی فرهنگی محسوب می گردند.

 

2 موزه ملی نوردیسکا در استکهلم ،سوئد .

3- نمایی از ورودی موزه منطقه ای کریستیانتاد در استان اسکان در کشور سوئد .

  یک مثال خوب از موزه های منطقه ای در سوئد که می تواند گستر دگی فعالیت موزه ها ی منطقه ای را نشان بدهد موزه منطقه ای شهرستان اسکان (skane) میباشد که در شهر کریستیانستاد (kristianstad) می باشد ونام آن موزه منطقه ای کریستیا نستاد می باشد.این موزه که در سال 1957 تاسیس شد در گذشته ساختمان آن یک استبل مخصوص اسبهای پادشاه سوئد بود که ابتدا به موزه شهرستان وسپس به موزه منطقه ای تبدیل گردید و امروزه نقش پایگاه فرهنگی منطقه خود رادارد این موزه در طی روند گسترش خود امروزه با یک موزه فیلم ویک موزه راه آهن بسط یافته است. ومجموعه های اصلی تفکیک شده موزه در واقع عبارتند از:

1-باستان شناسی 2- تاریخ طبیعی 3-تاریخ جنگ 4- تاریخ راه آهن 5-فیلم 6-مواد وموضوعات آموزشی7- کشاورزی 8- پارچه ولباس 9- صنایع دستی 10- اثاثیه ومبلمان خانگی 11-شیشه وسفال چینی 12-هنر 13- اسباب بازی 14- ادوات موسیقی

ساختمان اصلی موزه که شامل بزرگترین سالنهای آن می شود مجموعه های اصلی ومجموعه هنر معاصر جای داده شده است و ساختمان موزه فیلم و موزه راه آهن در کنار آن قرار گرفته اند.

این موزه منطقه ای همچنین مسوولیت چند موزه فضای باز را در منطقه دارا می باشد که شامل مناظر طبیعی و مکانهای پیش از تاریخی  و دلمن های سنگی می باشند  . این موزه دقیقا مطابق همان برنامه ملی  که به تاسیس موزه های منطقه ای پرداخت، مسوولیت مدیریت میراث فرهنگی منطقه را دارا می باشد وفعالیتهایی در زمینه باستان شنا سی، مرمت بناها و حفاظت از میراث طبیعی را انجام می دهد وبا دارا بودن بخش تحقیقاتی و آموزشی ،آرشیو ،کتابخانه، بصورت یک مرکز علمی وفرهنگی عمل می کند .

 

موزه های منطقه ای و محلی در فنلاند

در کشور فنلاند نیزهمچون سوئد ما شاهد شبکه موزه های ملی، منطقه ای ومحلی می باشیم. در این کشورکه جمعیت آن حدود 5300000 نفر می باشد ومساحت آن334000 کیلو متر مربع است ،80 در صد کشور پوشیده از جنگل است وبیشتر مردم آن به دلیل نامساعد بودن آب وهوا ، در قسمت جنوبی آن زندگی می کنند . در این حال تعداد موزه های فرهنگی. تاریخی آن نزدیک به 500 موزه می باشد.

فنلاند شامل 20 ایالت یا منطقه می باشد که حدود 20 موزه منطقه ای و16 موزه منطقه ای هنر را داراست در مقابل 20 موزه منطقه ای فرهنگی تاریخی ، تعداد 453 موزه محلی وجود دارد که عموما ازنوع فرهنگی وتاریخی می باشند .

به عنوان مثال در منطقه« واسا» (vassa)که منطقه کوچک کنا ره ای (ساحلی ) در غرب فنلاند است. ودارای فرهنگ سوئدی می باشد علاوه بر«موزه منطقه ای اوستروبوسنیا» (ostrobothnia)که در خود شهر« واسا »قرار گرفته 33 موزه محلی نیزدر منطقه« واسا» وجود داردکه درشکل شماره 5 روی نقشه نشان داده شده است .

 

 4 - نمایی از یکی از صفحات تارنمای موزه منطقه ای کریستیانتاد

 

5 - نقشه استان واسا در فنلاند و پراکندگی موزه های فرهنگی تاریخی (موزه منطقه ای واسا و 33 موزه محلی دیگر )

 

 - بالا تصاویری از موزه منطقه ای واسا (شماره 13)، پایین تصاویری از موزه محلی وفضای باز کیلن (شماره 1 )

 «موزه منطقه ای اوستروبوسنیا» نیز همچون« موزه کریستیانتاد» مشخصات موزه منطقه ای را دارامی باشد که عبارتند از چند مجموعه ای بودن(تاریخ طبیعی،  تاریخ فرهنگی و هنر)ونیزارائه فعالیتهای منطقه ای میراث فرهنگی.این موزه که در سال 1895 ساخته شد برمبنای مدل اولیه ای که در سال 1880 در شهر« توکیو»(فنلاند) ایجاد شده بود راه اندازی شد . این موزه در شکل امروزی خود در بخش تاریخی وفرهنگی به نمایش تاریخ منطقه خود که از 7000 سال قبل در دوران سنگ وپایان عصر یخبندان شروع می شود می پردازد که به نمایش شیوه زندگی در دوران قرون وسطی، نمایش فرهنگ زندگی، کشاورزی وتاریخ معاصر ونیز تاریخ شهر واسا پرداخته است . 

موزه های محلی نیز در این منطقه کاملا مکمل این موزه منطقه ای می باشند ودر ارتباط با آن قرار می گیرند این موزه ها که شامل موزه های فضای باز هم میشوند به نمایش شیوه های زندگی، کشاورزی و ماهیگری می پردازند و یا خانه هایی تاریخی هستند که به مقطعی خاص از تاریخ تعلق دارند وبیانگرآن دوران می باشند ویا به نمایش ابزار آلات و صنایع دستی ویا لباسهای سنتی می پردازند.

 

موزه های منطقه ای در فراکتال موزه ها، یک نگاه موزه شناختی

 اگر ساختار شبکه ای موزه ها را بصورت طولی نگاه کنیم می توانیم این موارد را در طول همدیگر قرار دهیم

1- شیئ موزه ای  2- موزه محلی  3 موزه منطقه ای  4 موزه ملی  5 موزه فرا ملی ، که در گستره شبکه موزه ها هرمورد به ترتیب می تواند زیرمجموعه مورد بعدی قرار گیرد. در این دسته بندی که بر مبنای مکان صورت میگیرد ، موزه ها هر یک بیانگر محدوده مربوط به خود می باشند ودر مجموع این شبکه موزه ها تبیین کننده جهان وجهان بینی انسانی ای می باشند که من آن را فراکتال موزه ها می نامم، یعنی همچنان که فراکتال های هندسی تصویر کننده جهانی نا متناهی از الگوی ریاضی خاص خود می باشد موزه ها نیز در مجموع تصویر کننده جهان می باشند  مارتین هایدگر در مقاله  « عصر تصویر جهان» چنین نظر داد: آنچه دوران مدرن از دوره های دیگر متمایز میکند .این است که جهان یکسر تبدیل به تصویر شده است. و نیزاز نتایج اصل سوبرکتیویسم که از نظرات رنه دکارت موسس تفکر مدرن است نظریه representative بودن معرفت است وآن به آن معناست که علم ما به موجودات اعم از طبیعی یا مصنوعی از طریق تصویر وبازنمایی (representation) آنها صورت      می پذیرد زیرا در تفکر دکارت اشیاء از آن جهت که اوبژه انسان و متعلق ادراکی او لحاظ می شود و اوبژه کردن اشیاء بواسطه باز نمایی آن ها یعنی به حضور طلبیدن آنها و نمایاندنشان به سوژه امکان پذیر می باشد[25]

به همین دلیل است که تاریخ حقیقی موزه ها از دوران مدرن آغاز می شود ودر پایان قرن شانزدهم میلادی است که شاهد تلاشهایی در جهت گرد آوری جهان به منظور باز نمایی کلیت طبیعت وبه تصویر کشیدن جهان از طریق ترتیب اشیاء مادی اعم از طبیعی و مصنوع در یک مکان یا در یک موزه هستیم [26]. این تصویر جهان که هایدگر نیز از آن یاد کرده است. در واقع به مفهوم افق محدود به قاب می باشد که اگر این  قاب را به معنای یک رسانه ودر مورد موضوع ما، رسانه موزه بدانیم آنگاه باتوجه به طبقه بندی طولی که از موزه در ابتدای این بحث یاد شد هر موزه تصویری از جهانی که به آن محدود شده است را ارائه خواهد داد و موزه منطقه ای نیز جهان محدوده خود را تصویر گر خواهد بود .                                                     

نکته دیگری که باید به آن اشاره نمود میزان باز نمایی صورت گرفته در این موزه هاست که می تواند از پایین ترین درجه خود تا بالاترین آن صورت گیرد ودر واقع در هنر موزه نگاری صورت گرفته در این موزه ها تجلی خواهد یافت زیرا یک شی موزه ای ابتدا می تواند در یک موزه محلی واقع شود سپس در یک موزه منطقه ای و بعد در یک موزه ملی وبالاتر از آن زیرا اشیاء در موزه محلی بیش از همه به حقیقت و به مکان و زمان خود نزدیکتر خواهند بود و در هر یک از موزه های منطقه ای و ملی و... به میزان بیشتری از حقیقت خود دور شده ودخالت انسان در نمایش آنها بیشتر صورت می گیرد به عبارتی دیگر ، بیانگری در موزه ها در میان طیف رئالیسم تا اکسپرسیونیزم قرار خواهند گرفت و ما در یک موزه محلی، نمایشی معمولا مستند را شاهد هستیم و در موزه ملی با میزان بیشتری از تخیل واکسپرسیون رو برو خواهیم بود و در نتیجه در موزه های منطقه ای نیز میانگینی از این دو را خواهیم داشت همچنین گرایش به ایجاد موزه های منطقه ای ومحلی در مقابل موزه های عمومی تر که جهان وسیع تری را تصویر   می کنند، قرار می گیرند . و شاید بتوان این را گرایشی نامدرن وبه سوی پسامدرن تلقی کرد.

«جان آگنیو »جغرافی دان به نام گفته است در اندیشه مدرنیستی، تعریف سنتی مکان بی ارج شده است ونیز می گوید مدرن شدن نیازمند رهایی از قید های مکان (در کار وتفریح واحساس هویت)وگزیدن خویشتنی" جویای توفیق" وآگاه از طبقه اجتماعی است که بی مکان باشد[27].

نویسندگانی همچون کارل مارکس وهربرت اسپنسر" اجتماع" را جای تنگ نظری و نادانی و تحمیل فکری می دانستند و در مقابل" جامعه" را آزاد منش می شمر دند .مدرنیستها آزاد کردن انسان از بندهای فئودالی زمین و طبقات اجتماعی مندرج در آن را« طرح بزرگ »(یاغایت) تاریخ می دانستند .و در ایدوئولوژی مارکسیستی مکان بسیار بی ارزش شمرده می شود .

با این نتایج حتی میتوان منطقه گرایی در موزه ها را گرایشی پسامدرنیستی دانست ونیز میتوان مبانی موزه شناختی آنرا به گونه ای هم ارز مفاهیمی که در دوران پیش از مدرن مطرح شد دانست ، ودر واقع غایت نهایی آن را نفی موزه و ارائه موزه ای دانست . حسین بن منصور حلاج گفته است: « معرفت عبارت است از دیدن اشیا وهلاک همه در معنی».[28]

اما به هر حال قرار گرفتن موزه ها ی ملی ،منطقه ای ومحلی در طرح سه دایره ی متحدالمرکز که موزه های منطقه ای در حد واسط قرار گرفته ونمی تواند در بنیان خود به هر یک از دو گرایش مدرن و پسامدرن نزدیک تر باشد شناخت مفاهیم موزه شناختی آن را به چالش میکشد و همواره اهداف وعملکردهای آنرا به بحث می گذارد .

میثم رضایی مهوار- 1385

 


پی نوشت:


[1] Folk museums

[2] Local museums

[3] Community museums

[4] Ethnography museums

[5] Ethnology museums

[6] Echo museums

[7] Village museums

[8] Openair museums

[9] Mobile museums

10-- نفیسی، نوشین دخت،موزه داری،سمت،تهران1380،ص34.

[11]- Prascb.Hurtmut,"Regional museum,local museum,What dialogue?" Museum(UNESCO,Paris),No157(vol     no3 1992,PB3).

 

12- بالی.کاترین،دموکراتیک کردن وتحول نهادی :معضل موزه های امروزی،ترجمه امید نیک فرجام،نشریه همایش هنر وجهانی شدن:تهران1383،ص72  1-

 13-- دایره المعارف بریتانیکا ، موزه، کلود کرباسی، مجله موزه ها ، ش 6 ،ص3

 14-- همان ،ص4

 15- - بازن .ژ، موزه شناسی، مجله موزه ها ، ش2.ص3

[16]  Museum International

[17]  International Commity for Regional Museums

[18]  Alexander.Edward.p ,"The regional  Museum as a cultural center", museum,UNESCO VOL , no4,1970,P274

[19]  Agrent.per-une,administrative,social and cultural spase-three Asepects of a regional ( Museum Dilemma. Icom/ICR1999

[20]  Turner. Brain, regional museums in Ireland-Division and Diversity.Icom/ICR

 21-- شکوئی ، حسین ، فلسفه جغرافیا، گیتا شناسی،تهران 1373 ، ص 101.

 22-- همان ،ص65 .

 23- - مجیدزاده .یوسف، تاریخ وتمدن بین النهرین .جلد اول ،مرکز نشر دانشگاهی ،تهران:1376،ص45

[24] - Agrent.per-une,administrative,social and cultural spase-three Asepects of a regional ( Museum Dilemma. Icom/ICR1999

 25- پازوکی . شهرام ، تاثیر تفکرات دکارت، خیال،فرهنگستان هنر، بهار 1381ص 100

 26-- هوپر گرین هیل . الیان ،موزه ودانش بشری،ترجمه ی مهرداد وحدتی ،مجله موزه ها

 27-  مور.استیون ای ، فناوری مکان ونظریه نامدرن ترجمه فرزین فردانش،خیال ش 15،فرهنگستان هنر:1384،ص 82

 28- عطار نیشابوری ، تذکره الاولیا ، باب هفتاد ودوم

 

 

دیلمون • پژوهش و موزه نگاری • ویدئو و عکاسی • طراحی سه بعدی و انیمیشن • وب و نرم افزار

Copyright © 2009 Meysam.Rezaei. All Rights Reserved